شعرهای خیام
زندگینامه خیام
خیام در سال 526 قمری (1131 میلادی) در سن 83 سالگی در نیشابور درگذشت. شاید بی مناسبت نباشد كه گفته شود در دم مرگ مشغول مطالعۀ كتاب شفای ابنسینا بوده است.
گفتهاند كه او بدخلق و مردم گریز بوده و آثار بسیاری از خود به یادگار نگذاشته.
خیام ریاضیدان
مثلث خیام ـ پاسكال یكی از زیباترین نگارههای عددی است كه در تاریخ ریاضیات مورد توجه ریاضیدانان قرار گرفته است.
منبع " زندگینامه عمرخیام نیشابوری "
این كوزه چو من عاشق زاری بود ست
در بند ســر زلــف نگـــاری بودسـت
این دستــه كه بر گــردن او می بینــی
دستیست كه بر گردن یاری بودست



چندین غم مال و حسرت دنیا چیست؟
هرگز دیدی كسی كه جاوید بزیست؟
این چند نفس در تن تو عاریتی ســت
با عــاریـتـــی عاریـتـــی بایـد زیسـت



دیدم بــســر عــمارتی مـــردی فـــرد
کـو گِـل بلـگــد می زد و خـوارش می کرد
وان گِل بــه زبان حال با او می گفـت
ساکن، که چو من بسی لگد خواهی خورد



این قـافـلــه عـمـــر عجــب می گـذرد
دریـاب دمــی که با طـــرب می گـذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیـش آر پیـالـه را کــه شـب می گـذرد



آن بی خبــران که در معنـی سفتنـد
در چـرخ به انـواع سخــن ها گفتنــد
آگـه چـو نگشتنـــد بر اســـرار جهـان
اول ز نـخـی زدنـد و آخــر خـفـتـنــــد



پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
گردنده فلك نیز بكاری بوده است
هرجا كه قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمك چشمنگاری بوده است



تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان كنشت
خیام كه گفت دوزخی خواهد بود
كه رفت بدوزخ و كه آمد ز بهشت



تركیب پیالهای كه درهم پیوست
بشكستن آن روا نمیدارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر و دست
از مهر كه پیوست و به كین كه شكست



تركیب طبایع چون بكام تو دمی است
رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است
با اهل خرد باش كه اصل تن تو
گردی و نسیمی و غباری و دمی است
در زمان خیام فرقههای مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحثها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست نامه ی خواجه نظام الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همه ی معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می داند.
این چند نفس در تن تو عاریتی ست با عاریتی عاریتی باید زیست


در عشق تو از ملالتم ننگی نیست با بیخبران در این سخن جنگی نیست
این شربت عشق داروی مرادنست نامردانرا از این قدح رنگی نیست
پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرقزمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بوده است و تقریباً تا حدود قرن ۱۹ میلادی از تحقیقات جبری او اطلاعی در دست نبود. به همین دلیل کوششها و تحقیقات خیام در علم جبر تأثیر چندانی در بسط این علم نداشته است و در آن زمان اروپائیان در جبر به مرحلهای رسیده بودند که آشنایی با رسالههای خیام تنها از جنبه تاریخی برای آنها با اهمیت بوده است. قدیمیترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم عصر خیامبوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر میکند و اسمی از رباعیات او نمیآورد. با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین مینویسد:
« خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقهبندی تحسینآوری از این معادلات آورده است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله خیام در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجستهترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجستهترین آنها در این علم است.»
خیام در مقام ریاضیدان و ستارهشناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده میکند. او معادلات درجه دوم را از روشهای هندسی اصول اقلیدس حل میکند و سپس نشان میدهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروطها با هم قابل حل هستند. برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.» مسلم است که خیام در رسالههایش از وجود جوابهای منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته است و جواب صفر را نیز در نظر نمیگرفته است.
منبع " articles-evangelist.blogsky "
با آرزوی موفقیت برای شما ....
اشعار خیام نیشابوری
گویند: هر آن كس كه با پرهیزند آنسان كه بمیرند بدانسان برخیزند
ما با می معشوق از آنیم مدام باشد كه به حشرمان چنان برانگیزند


چندین غم مال و حسرت دنیا چیست؟ هرگز دیدی كسی كه جاوید بزیست؟
این چند نفس در تن تو عاریتی ست با عاریتی عاریتی باید زیست


در عشق تو از ملالتم ننگی نیست با بیخبران در این سخن جنگی نیست
این شربت عشق داروی مرادنست نامردانرا از این قدح رنگی نیست


می خوردن و گرد نیكوان گردیدن بهتر كه به رزق زاهدی ورزیدن
گر دوزخی اند مردم مست، بگوی پس، روی بهشت را كه خواهد دیدن؟


می خور كه ترا بیخبر از خویش كند خون در دل دشمن بد اندیش كند
هشیار بدن چه سود دارد؟ جز آنك ز اندیشه پایان، دل تو ریش كند


نا كرده گناه در جهان كیست؟ بگوی و آنكس كه گنه نكرد چون زیست؟ بگوی
من بد كنم و تو بد مكافات دهی پس فرق میان من و تو چیست؟ بگوی
فرمودة ناكرده سیه رویم كرد فریاد ز كرده های نا فرموده


هر دل كه اسیر محبت اوست خوشست هر سر كه غبار سر آن كوست، خوشست
از دوست به ناوك غم آزرده مشو خوش باش كه هر چه آید از دوست خوش است


گویند بهشت و حور عین خواهد بود آنجا می ناب و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق پرستیم رواست چون عاقبت كار همین خواهد بود


از تن چو برفت جان پاك من و تو خاك دگران شود مغاك من و تو
زین پس ز برای خشت گور دگران در كالبدی كشند خاك من و تو


گاه سحر است خیز ای مایه ناز نرمك نرمك باده خور و چنگ نواز
كه آنها كه بجایند نپایند دراز و آنها كه شدند كس نمی آید باز
با آرزوی موفقیت برای شما ....
این قـافـله عـمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را کـه شب می گذرد
خیام رسالهای در بارۀ نظریۀ ریاضیِ موسیقی، رسالهای در علم مكانیك و تعیین وزن مخصوص اجسام و هم چنین رسالهای در بارۀ روشهای تعیین جهات و سبب اختلاف هوا در مناطق مختلف (هواشناسی) دارد. مهمترین رسالۀ خیام در فلسفه رسالۀ الكون والتكلیف است.
در كلام و همچنین ادبیات فارسی و عرب نیز استاد بوده است. از اشعارش پیداست كه با فردوسی و شاعر بزرگ عرب یعنی ابوالعلای معری به خوبی آشنا بوده. او را تالی ابنسینا دانستهاند. امام محمد غزالی و عینالقضات همدانی در زمرۀ شاگردان او بودند.
از آزمایشی كه در حضور شاگردانش انجام داده چنین برمیآید كه كه به حركت زمین به دور خورشید پی برده بود. او در این آزمایش، در یك فضای استوانهای شكل،
جسمی را حول محوری و به دور یك شمع میچرخاند و وضعیت زمین و ستارگان را در آسمان به این شكل توضیح میدهد.
یعنی در ثابت بودن زمین كه مورد تأیید همۀ دانشمندان آن روز بوده، شك میكند و بدیلی بسیار هوشمندانه برای آن مییابد.
پس از كشته شدن خواجه نظامالملك توسط فدائیان اسماعیلیه و مرگ ملكشاه در سال 485 قمری (1092 میلادی)، رصدخانۀ اصفهان تعطیل شد و خیام به نیشابور بازگشت.
در زمانی كه سنجر نوجوان بود، خیام برای بیماری آبلهاش به بالین او آمد. یعنی در پزشكی هم مورد مشورت قرار میگرفته. اما هیچگاه مورد محبت سلطان سنجر قرار نگرفت.
شاید این بی مهری از آن رو باشد كه خیام تحت تأثیر سیاست مدنی یونانیان مداخلۀ اعضای جامعه را در حكومت طلب میكرد و مخالف حكومت پادشاهی مطلقه بود.
ابن قفطی میگوید: ”در التزام سیاست مدنیه، بر موجب قواعد یونانیه، مبالغت فرمودی... “ نارضایتی سلطان سنجر از این نظریات و مخالفت اهل ظاهر و متكلمان از سوی دیگر، موجب خانهنشینی خیام شد.
منبع " زندگینامه عمرخیام نیشابوری "
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی ونه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
پس از فتح سمرقند توسط ملكشاه سلجوقی، خیام در سایۀ حمایت خواجه نظامالملك وزیر خردمند ملكشاه قرار گرفت.
در سال 467 قمری (1074 میلادی) در حال كه تنها 27 سال داشت، مأمور شد كه با همكاری دانشمندان و ریاضیدانان مشهوری همچون ابوالمظفر اسفزاری و میمونالنجیب الواسطی، ابوالفتح عبدالرحمن خازنی، ابوالعباس لوكری و معموری بیهقی به اصلاح تقویم موجود بپردازد. حاصل این كارِ گروهیِ عظیم كه در رصدخانۀ اصفهان صورت گرفت
و تا سال 471 قمری (1078 میلادی) ادامه یاقت، تقویم جلالی بود كه تا به امروز یكی از دقیقترین گاهشمارهای جهان به شمار می رود.
پس از استیلای اعراب تقویم هجری قمری رایج شده بود. با این تقویم كارِ گرفتن مالیات از كشاورزان همواره با مشكل مواجه میشد. برای یكنواخت كردن تاریخِ گرفتنِ مالیات، ملكشاه تصمیم به تغییر تقویم گرفت.
تقویم جلالی تقویمی شمسی است. در این تقویم سال كبیسه هر 4 سال یك بار اجرا میشود (كبیسۀ رباعی) ولی هر 33 و یا 29 سال (بسته به رصد آسمان توسط منجمان) یك بار كبیسه پس از پنج سال اجرا میشود (كبیسۀ خمسه).
تاریخ شروع تقویم جلالی اول فروردین 458 هجری شمسی معادل 15 مارس 1079 میلادی و 9 رمضان 471 هجری قمری بوده است.
خیام در سال 470 قمری (1077 میلادی) رسالهای در هندسه نوشت كه در آن روی اصول هندسۀ اقلیدس مخصوصاً اصل پنجم آن تحقیق و كار كرد.
یعنی نسبت به اصول هندسۀ اقلیدسی كه صدها سال كتاب درسی سراسر دنیا بود، شك كرد.
باید قبول كرد كه ایجاد هندسۀ غیر اقلیدسی برای آن دوره بسیار زود بوده است. زیرا تمامی مسائل آن زمان با استفاده از هندسۀ اقلیدسی قابل حل بودند.
اما بیش از 700 سال بعد، همان روش خیام مبنای كار لباچفسكی (1792-1856 میلادی) در ساختن هندسۀ غیر اقلیدسی قرار گرفت كه با فاصلۀ كمی مورد استفادۀ اینشتین (1955- 1879 میلادی) قرار گرفت .
منبع " زندگینامه عمرخیام نیشابوری "
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است
خیام به علت كارهای علمی خود از اعتبار و شهرت بسیار برخوردار بوده و به اعتبار وجهۀ علمیاش نمیتوانستهاند به او سخت بگیرند
و خونش را مباح بدانند. از طرفی خیام آن چنان زندگی پاك، منزه و بیآلایشی داشته كه حتی مورد احترام مخالفان خود بوده است.
(ابوالحسن علیابن یوسف قفطی در بارۀ خیام میگوید: به شاگردان خود پاكیزگی تن و روان را توصیه میكرد.)
از اشارههای دیگران میتوان دریافت كه از مقام و منزلت والایی برخوردار بوده و بر نیشابور ریاست معنوی داشته است.
(می و مینا، به کوشش علی دهباشی نشر هنرسرای گویا 1383 - صفحة 879 نامهای از سنایی به خیام - استاد مجتبی مینوی) اما دیگران چنین امتیازی نداشتهاند.
از اینرو به نظر میرسد پس از خیام (و یا حتی در زمان خود او) و پس از بازگو شدن رباعیاتش در محافل، موجی برخاسته و كسانی كه نظریاتی غیر از نظریات رایج داشتهاند،
یا سیستم فكری رایج و حاکم قانعشان نمیكرده و یا احیاناً از بكن نكنهای موجود به تنگ آمده بودند، دل آن را پیدا كردند
تا همچون خیام نظر خود را در قالب رباعی بیان كنند. اما البته نه آنقدر كه آن رباعیها را به نام خود منتشر كنند؛ بلكه از ترس مجازات، آنها را به نام خیام، كه چنین كاری را از او آموخته بودند، به گوش دیگران رسانند.
این كه آنها هم قالب رباعی را انتخاب كردهاند طبیعی است؛ معمولاً پیروان قالب پیشوای خود را نمیشكنند. (شاید هم برخی عمداً این قالب را برگزیدهاند تا بتوانند به نام خیام منتشرش سازند.)
به این ترتیب در آن دورۀ خودكامگی و رواج ریا و اختناق، موجی برخاست و حرفها، عقاید و نظریاتی غیر از نظریات رایج و حاكم را به شكل رباعی مطرح كرد.
ضمن آن كه نمیتوان وجود چنین جریانی را كم اهمیت قلمداد كرد؛
ضمن آن كه وجود این جریان كه در برگیرندۀ همۀ طیف نظریاتِ مغایر با حرفهایِ رایج و حاكم به نام تنها یك نفر، گواه نبودن آزادی اندیشه و بیان بوده است، باید راهی جست تا به پاسخ پرسش دوم رسید؛ یعنی كدام بخش از رباعیات منسوب به خیام از آن خیام است
با آرزوی موفقیت برای شما ....
از منزل کفر تا به دین یک نفس است
وز عالم شک تا به یقین یک نفس است
ایـن یـک نفس عـزیز را خـوش مـیدار
کز حاصل عمر ما همین یک نفس است
در مورد خیام، نظریات بسیار متفاوتی وجود دارد. برخی به كلی شاعر بودن او را انكار میكنند، برخی او را كافر میدانند و برخی او را مسلمانی معتقد.
جلال مصطفوی نویسندۀ كتاب ”استفادۀ دانشمندان مغرب زمین از جبر و مقابلۀ خیام“ (منتشر شده در سال1339 شمسی-1960 میلادی) با استناد به مقدمۀ رسالههای علمی خیام معتقد است خیام مسلمان و پیرو پیغمبر بوده است.
و ادامه میدهد: ”جای بسی شگفتی و در عین حال تأسف است كه تا كنون هیچ مقامی در صدد احیای آثار علمی او
كه متضمن نتایج درخشان است بر نیامده و در عوض خیام را با تبلیغات عجیبی در دنیا به نام یك شاعر میپرست و فیلسوف بی دین معرفی كردهاند... و از راه نشر آن اشعار، روح لاابالیگری و سستی و پشت پا زدن به دنیا را در مردم دمیدهاند.“
خیام خود رباعیاتش را جمعآوری و منتشر نكرده، اما در كتابهای دیگران رباعیات او وجود دارد. همچنین در كتابهای تاریخ و آثار بجا مانده از دیگران نیز دربارۀ شاعری او صحبت شده است.
مثلاً ابن قفطی (648- 568 قمری 1250-1172 میلادی) در تاریخالحكما اشعار خیام را مارهای خوش خط و خالی میداند كه به شریعت آسیب میرساند.
یا نجمالدین رازی در كتاب مرصادالعباد كه در621 قمری (1224 میلادی) تألیف شده، او را سرگشتۀ غافل و گمگشتۀ عاطل قلمداد كرده كه از غایت حیرت به ضلالت افتاده.
از اظهار نظرهای دیگران و از روی اشعار خود خیام درمییابیم كه:
1- اندیشههای او با اندیشههای فلسفی و مذهبی رایج مغایرت داشته، ساختار ناهمساز سیستم فكری رایج یا حاکم را نشان داده و به اصول طرز تفكر رایج شك كرده است.
تعداد بسیار زیادی رباعی به خیام نسبت داده شده. با برآورد سعید نفیسی 1224 رباعی و با برآورد پژوهشگر هندی، سوامی گوند
تیرتهه، 2213 رباعی، كه هم از نظر شعری از اشعار سست تا قوی را میپوشاند و هم از نظر مضمون طیف وسیعی از نظریاتِِِ گاه نا همخوان را در بر میگیرد.
به دلایل بسیار، كاملاً مشخص است (و تمام پژوهشگران هم بر همین نظرند) كه همۀ آنها را خیام نسروده است. حال با دو پرسش روبرو میشویم:
1. چرا عدهای اشعار خود را به نام خیام منتشر میكردهاند و
2. ۲. چه بخشی از این مجموعۀ بزرگ از آن خیام است؟
در مورد پرسش اول دو نظریه وجود دارد. عدهای میگویند خیام اشعار خود را در كلاسهای درس در حضور شاگردانش و یا در محافل، نزد دوستانش میخوانده و هر كدام از آنها در خلوت آن چه را كه در حافظهشان باقی میمانده، یادداشت میكردهاند.
با این نظریه میتوان تكلیف رباعیهایِ با یك مضمون و وزن و قافیۀ نزدیك به هم را روشن كرد كه در جای خود بسیار خوب است؛ اما تكلیف رباعیات با مضامین متفاوت و گاه متضاد روشن نمیشود.
با آرزوی موفقیت برای شما ....
چند نكته ىرباره خیام نیشابوری :
1- جرج سارتن در تاریخ علم، نیمۀ دوم سدۀ یازدهم میلادی را عصر خیام نامیده.
درحالی كه اهمیت كارهای علمی خیام بسیار زیاد است و در دورۀ خودش تمامی شهرت و اعتبارش به عنوان ریاضیدان و منجم بوده، امروزه بیشتر شهرت خیام برای رباعیاتش است.
2- در مغرب زمین از نیمۀ دوم قرن نوزدهم با ترجمۀ رباعیات خیام به زبان انگلیسی توسط فیتز جرالد (1883 – 1809 میلادی)
و سپس ترجمههای دیگر به این زبان و زبانهای دیگر، شهرت و محبوبیت خیام روز به روز بیشتر شده است.
3- با آن كه خیام بیش از همۀ شاعران به مرگ اشاره دارد، اما اشعار خیام سرشار از عشق به زندگی، طبیعت و انسان است.
میتوان گفت رباعیات خیام ترانههایی در ستایش زندگی هستند.
4- زندگی خیام به افسانۀ سه یار دبستانی گره خورده.
بر مبنای این افسانه زمانی كه خواجه نظامالملك، حسن صباح و عمر خیام یار دبستانی بودهاند با هم پیمان میبندند كه هر كدام به ثروت و قدرت رسید، زیر بازوی دو نفر دیگر را بگیرد.
خواجه نظام الملك پس از رسیدن به قدرت برای خیام یك مقرری تعیین میكند كه با آن خیام میتواند به كارهای علمی بپردازد.
اما آن چه به حسن صباح پیشنهاد میكند، برای او قابل قبول نبوده و از این رو یاغی میشود.
مسلم است كه این افسانه واقعیت ندارد. هم از آنرو كه این سه تن در یك ردۀ سنی نبودهاند و هم این كه در سه نقطۀ مختلف ایران میزیستهاند.
اما ساختن این افسانه كاری هوشمندانه بوده، زیرا این سه انسانِ همعصر، نمایندۀ سه طرز تفكر و سه رویكرد مختلف به زندگی، هستی و قدرت بودهاند.
این سه رویكرد همواره و تا به امروز مورد توجه روشنفكران بوده است.
خواجه نظام الملك با ورود به عرصۀ قدرت و ایجاد مدارس نظامیه، با اصلاح نسبی امور مملكت از نظر باج و خراج، وضع قضایی و امنیت قلمرو سلجوقیان،
با وجود آن كه در برخی موارد با خشونت بسیار مخالفان را از میان برداشته، هر آن چه را كه در آن دوران از وزیری خردمند بر میآمده، انجام داده است.
حسن صباح كه به نظر میرسد نسبت به وضع موجود معترض بوده، برای رسیدن به قدرت و انجام خواستههای خود با ایجاد فرقۀ اسماعیلیه و از میان برداشتن مخالفین خود با ترور، تلاش میكرده به مقصود برسد و از سد مخالفان خود بگذرد.
شاید مبارزات فرقۀ اسماعیلیه واكنشی در برابر نفوذ و قدرت بیگانگان و در عمل با الگوبرداری از فرقههای شافعی، حنفی، اعتزالی، اشعری و ... بوده كه هر كدام، هم بر پیروان خود سخت میگرفتهاند
و هم خون مخالفین خود را به جرم قرمطی یا رافضی بودن و ... مباح میدانستهاند.
و بالاخره خیام كه در تمام عمر در پی كشف ناشناختهها، قوانین و رازهای جهان و یافتن پاسخ برای پرسشهایی بوده كه ذهن خلاق و كنجكاو او با آنها مواجه میشده است.
شاید بتوان گفت خیام نیز برای كشف رازهای طبیعت و رسیدن به ناشناختهها میبایست از سد اندیشههای رایج میگذشت.
5- بررسی زندگی و اشعار خیام از یک نظر بررسی سانسور و نبود آزادی اندیشه و بیان در دورهای از تاریخ ایران است.
بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ
شـمع طـربم ولی چـو بنـشستم هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
با آرزوی ایامی خوش برای شما ...
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خـیال از او مـثالی دانیم
خورشید چراغ دان و عالم فانوس
ما چـون صوریم کاندر او گردانیم
ویژگیهای شعر خیام
شعر خیام، در قالب رباعی، شعری کوتاه، ساده و بدون هنرنمایی های فضل فروشانه و در عین حال حاوی معانی عمیق فلسفی و حاصل اندیشه آگاهانه متفکری بزرگ در مقابل اسرار عظیم آفرینش است.
تعداد واقعی رباعیات خیام را حدود هفتاد دانسته اند، حال آن که بیش از چند هزار رباعی به او نسبت داده می شود.
در دنیای ادب و هنر بیرون از مرزها، خاصه در جهان انگلیسی زبان، خیام معروف ترین شاعر ایرانی است که شهرتش از محافل علمی و ادبی بسیار فراتر رفته است.
این شهرت مرهون ترجمه رباعیات او به وسیله ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی است.
اوست، که در قرن نوزدهم میلادی، افکار بزرگ فیلسوف و شاعر را به جهانیان شناساند و موجب توجه همگان به این اعجوبه علم و هنر گردید.
در حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است، اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهمترین آنها کتاب جبر اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات است.
از دیگر آثار او می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی
المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج المکشاهی که به رومی نیز ترجمه شده است.
اشعار خیام بیشتر به زبان پارسی و تازی هستند مضمون عمده رباعیات خیام شک و حیرت، توجه به مرگ و فنا و تذکر در مورد مغتنم شمردن عمر آدمی است.
خیام در سال 517 ه.ق چشم از جهان فرو بست. وی را در زادگاهش نیشابور به خاک سپردند. آرامگاه این شاعـر بزرگ و ریاضی دان مشهور ایرانی، در باغـی در نـیشابور است.
با آرزوی لحظاتی خوش برای شما ...
www.aramgroup.ir
خالق نوروزنامه
ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام یا خیامی نیشابوری مشهور به حکیم عمر خیام، فیلسوف، ریاضی دان ،ستاره شناس و شاعر قرن پنجم هجری قمری/ قرن دوازدهم میلادی است. شهرت او گرچه بیشتر به شاعری است اما در واقع خیام فیلسوف و ریاضی دانی بود که به آثار ابوعلی سینا پرداخت و یکی از خطبه های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره ای که به شعر خیام شده، صدسال پس از مرگ اوست.
نوشته اند، که خیام را به تدریس و نوشتن کتاب رغبت چندانی نبود. شاید به دلیل آنکه شاگردان هوشمند برگزیده ای پیرامون خود نمی یافت و چه بسا از آن جهت که اوضاع روزگار خود را، که مقارن حکومت سلجوقیان و مخالفت شدید با فلسفه و زمان رونق بازار بحث ها و جدل های فقیهان و ظاهربینان بود، شایسته ابراز اندیشه های آزاد و بلند نمی دید. با این همه، از او نوشته های بسیار برجای مانده که در قرون وسطی به لاتین ترجمه شد و مورد توجه اروپائیان قرار گرفت. رساله وی در جبر و مقابله و رساله ای دیگر، که در آن به طرح و پاسخگویی به مشکلات هندسه اقلیدس پرداخته، از جمله مشهورترین آثار ریاضی اوست. خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عده ای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می شود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رساله ای نیز نوشته است. وی علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه، تاریخ جهان، زبان شناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس می کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می کرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان او را به خود نزدیک می یافته اند.
خیام سفرهای طولانی به سمرقند و بلخ و هرات و اصفهان کرد و همه جا با روشنی تمام در باب حیرت و سرگشتگی فلسفی خویش سخن می گفت و معتقدات دینی را مورد تردید قرار می داد. رساله ای در کیفیت معراج، رساله دیگر درباره علوم طبیعی و کتاب های بسیار به زبان های فارسی و عربی حاصل زندگی نسبتا طولانی اوست.
از آثار معروف فارسی منسوب به عمر خیام، رساله نوروز نامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو نموده. او در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهانداری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشه ها و دانش هایی که مورد توجه آنان بوده سخن رانده و تنی چند از شاهان داستانی و تاریخی ایران را شناسانده است.
با آرزوی موفقیت برای شما ...
میراث نیشابور ...
خیا م و علوم مختلف: خیام و نجوم:تاریخ وتقویم جلالی ازاقدامات خیام است که همیشه زنده خواهد بود.
وی درسایه پژوهشها وبررسیهای سودمند وبهره وربه نام سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی ووزیرش خواجه نظام الملک طوسی توانست
این تقویم رابادقت نظربسیار تهیه وتدوین نماید. متاسفانه چهره خیام منجم وریاضی دان چندان شناخته شده نیست.
ریچارد فرای دراین باره می گوید: «دانشمندشهیر عمرخیام، ریاضی دان ومنجم بود. تقویم خورشیدی کهن ایرانی راکه درکنار تقویم قمری اسلامی به کارمی رفت اصلاح کرد .
این تقویم جدید را جلالی می خوانند وازتقویم گریگوری دقیق تراست. ازتقویم رسما ازمارس 1079آغاز گشت.»
خیام و ریاضیات : دکترسید حسینی فر در کتاب علم واسلام دراین باره می فرمایند: « چندین قرن تکامل علم جبردرکتاب جبرعمرخیام به اوج خود رسید،
خیام درمغرب زمین درنسخه ترجمه خیال انگیز فیتزجرالد از رباعیات او عنوان مشهورترین شاعر مشرق را پیدا کرده، ولی هرگز توده مردم ازاینکه وی یکی از ریاضی دانان تاریخ بوده است آگاهی ندارند،
خیام مطالعات جبری تا درجه سوم رابه صورتی دقیق ومنظم طبقه بندی کرده است.
و بعضی ازآنها را به طریق هندسی حل کرده است جبرخیام را از لحاظ کمال و وضوح و روش بیان و نیز محتوای ریاضی آن یکی از شاهکارهای ریاضیات اسلامی باید دانست و هنوز برای تدریس جبر به دانشجویان جوان عنوان نمونه ای گرانبها دارد . پس از خیام تحقیق در جبر تدریجا درمیان مسلمانان رو به انحطاط رفت.»
خیام و ادبیات : خیام بزرگترین رباعی سرای ایران است و اندیشه های ژرف جهان شناخت خود را در این کالبد سخن و تنگ شعر پارسی جاودانه کرده است.
شادروان مجتبی مینویی استاد بنام دانشگاه تهران در کتاب پانزده گفتار می نویسد:« شک نیست که از میان شعرای ایرانی یکی نیست که شهرت او به اندازه خیام جهانگیر باشد ،
بعضی سخنهای او را به غالب زبانهای زنده دنیا ترجمه کرده باشند به هر کشوری نام او رسیده باشد و در بعضی از ممالک به هر شهرک و دهکده ای هم بروید
ببینید کسانی که ترجمه ای از آثار خیام را خوانده باشند. بدیهی است که این شهرتهای عالمگیر را خیام مدیون ترجمه ای است که یک شاعر انگلیسی به نام ادوارد فیتز جرالد از رباعیات او منتشر کرد ،
یعنی که این ترجمه باعث شناخته شدن خیام به عنوان یکی از گویندگان بزرگ عالم و ترجمه رباعیات او به سایر السنه گردید.» و امروز پس از کتاب مقدس و آثار شکسپیر پر فروش ترین آثار ادبی انگلیسی محسوب می شود.
خیام و فلسفه : استاد محمد تقی جعفری در نقل از تحلیل شخصیت خیام می فرمایند:
« عمرابن ابراهیم خیامی، مردی است فیلسوف و دانشمند، کاملا مذهبی ونسبت دادن رباعیاتی که دارای محتویات پوچ گرایی و لذت پرستی است.
به این شخصیت بزرگ، دروغ محض است، بلکه آن گروه از رباعیات را شعرایی دیگرسروده و به عمرابن ابراهیم نسبت داده شده است .
ادامه دارد ...
Design By : Pichak |